هر شب میپرسه صبح ساعت چند میری ،منم همیشه میگم شیش و نیم ، اونم همیشه تخت میخوابه ..
+ فقط برام این پروسه عجیبه !
ی وقتی ی آدمی پیدا میشه که از وقتی میبینیش میفهمی که آدم کوچیکی نیس برات
وقتی باهاشی میفهمی .. این حس خوب و عمیق از ی آدم کم اهمیت نیس
وقتی دستت و میگیره میفهمی .. دستت هیچ وقت اینجوری تو دستای کسی قفل نمیشد
وقتی باهاش نیستی میفهمی . هیچ وقت توی فکرت اینجور یبا کسی زندگی نکردی
همه ی یان فهمیدن ها .. ی گرمی ای توی سینه ات داره ک خاموش نمیشه
شبا که میترسی هم خاموش نمیشه
هیچ وقتِ هیچ وقت ..
من فک کنم اگه استاد به حرف عمل کنه ،که میکنه، و پنج نمره برا تیپ و قیافه بزاره ، من منفیِ دو بگیرم :|
وقتی نوشتم از ایران،تهران ی تصویر هی میومد جلوی چشمم
قانون "نگو و نپرس" برداشته شده
آمریا به ایرن حمله کرده، یکی از همون همجنسگراهای که عکسش و لایک کردم تفنگ و میزاره روی پیشونیم و مخم و میترکونه
حس کسی و داره که زمین و از ی تروریست خطرناک نجات داده
یعنی میشه دنیا انقدر خنده دار بشه ؟