شاه کار

من فقط دوست دارم یک بار آن گوشه ی بالای ابرویت را ببوسم .. 

من از اون آسمون آبی میخوام ..

خدایا شکرت .. 

خواب شب یکی از بهترین های آفرینش ِ

ـآقا تو رو بخدا .. تو رو خدا ولمون کن 

 

اون مرد مریض بود 

 

وای ... 

 

و من شاید همه چیز این شبِ سخت را فروختم 

همه چیز و سر درد الان را 

وحشت آن موقع را 

به اون دقیقه هایی که توی بغلم گریه میکردی 

پشتت به من بود 

توی هوای تاریک 

با اون پالتوی قهوه ای و سرت پایین بود 

شروع کردم به دویدن 

پشتت به من بود و من هیچی نمی دیدیم 

رسیدم بهت و برت گردوندم 

چندین و چند قطره ی اشک روی صورتت میلغزید 

فقط بغلت کردم 

تو میلرزیدی و گریه میکردی 

من میلرزیدم 

فقط میگفتم تموم شد... تموم شد 

گفتی میخوام برم خونه 

فقط میخوام برم خونه 

مسواک بزنم و بخواب م ...