وقتی با خودم فکر میکنم و معجزه ای که اتفاق افتاده
که اگر هر انسان دیگری برایم تعریفش میکرد متهم به دروغ گویی میشد
زندگی من چیزهایی داشت
هدف داشت،تلاش داشت ، موفقیت داشت
ولی سیاه بود
سیاه سیاه
آن دختر رنگی وارد شد
زندگ یمن همان بود
اما نور پاشید
اگر من و از اون چاه در آوردی خواهش میکنم تنهام نزار
تحمل اون زندگی قدیمی و ندارم
حالا که این روزهارو چشیدم دیگه تحمل اون روزهارو ندارم
تحمل اون ترس ها رو ندارم
اگر بره
اگر بره
تموم میشم
+این نوشته هارو نمیخونه مسلما
امیدوارم نره.
اما بدون اگه بره(زبونم لال) باز هم زندگی ادامه داره.حتی تلخ و سیاهش.
ولی نمیره.
مرسی الی :)
اوهوم
حرفت درسته
اگه بره ذره ذره نابودمیشم...کم کم دود میشم ...بعد دیگه چیزی نمیمونه واسه مردن... به فنا میری اما جاودانه میمونی واسه عشق ..
بسیار قشنگ و جالب انگیز